سرپرست تیم ترجمه: مهندس محمد علایی
ایمیل: Translate@Tnt3.ir
تلفن همراه: 09192164907
تولید یا فرآوری یا زایش ، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. واژه Production در لغت به معانی استخراج، فراورده، محصول، کار، عمل، نتیجه، ارائه و تولید آمده است.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
در اقتصاد، خلق مطلوبیت از طریق فعالیت انسانی است. تولید از نظر علم اقتصاد، دربردارنده خلق اشیا توسط انسان نیز هست؛ ولی شامل دیگر فعالیتهای خدماتی چون حفاظت و نگهداری، پاکیزهسازی و ... هم میشود.[۱]
تولید عبارت است از هرگونه فعالیت و کار (صرف انرژی) که عنصر یا عناصری از طبیعت را به مصرف انسان نزدیک کند.[۲]
تولید را ایجاد فایده و مطلوبیت برای ارضای خواسته های افراد می دانند؛ در عین حال تولید، رشته ای از فعالیتهای انسانی است که عوامل تولید توسط آنها با یکدیگر ترکیب شده و کالاها و خدمات مورد نیاز افراد را فراهم می کند. تولید کردن یعنی ایجاد فواید اقتصادی جدید. مفهوم تولید، علاوهبر جریان تغییر کالاها، شامل کلیه خدماتی است که در بهبود فایده کالا مؤثر بوده و بههنگام نیاز در دسترس افراد قرار می گیرند. تولیدکنندگان اقتصادی برای کسب سود بیشتر عوامل تولیدی را بهگونهای مناسب با یکدیگر ترکیب می کنند. همچنین روند فعالیتهای تولیدی آنها چنان است که کمترین هزینه های تولیدی را برای یک سطح تولید مشخصی بهدنبال دارد. به این ترتیب، علاوهبر تولید و مباحث مربوط به آن، هزینه های تولید نیز نقش مهمی در فعالیتهای اقتصادی ایفا می کنند[۳] مباحث تولید، بخشهای عمده ای از علم اقتصاد را تشکیل می دهد. میزان تولیدات و ارزش اقتصادی آن یکی از مهمترین ابزار اندازه گیری موفقیتهای اقتصادی کشوهاست. بهنظر ژان باتیست سی (Jean Baptiste Say: 1767-1832)، هر کالایی هنگامی تولید تلقی می شود، که ارزش آن برای مصرفکننده مساوی هزینههای تولید باشد. تولیدکننده ای که کالایی را تولید کند و قادر به فروش آن نباشد، در حقیقت چیزی تولید نکرده است[۴] منابع تولید: در علم اقتصاد مجموعه عواملی که موجب ایجاد کالاها و خدمات می شوند، منابع یا عوامل تولید نام دارند. از ترکیب انعطافپذیری و قابلیت تغییرپذیری مزیت عوامل تولید، میتوان کالاهای متنوعی تولید کرد. این منابع به منابع تولیدی اقتصادی نیز معروف اند. برخی منابع، مانند اکسیژن موجود در هوا فرمهندس علایین بوده و افراد برای دریافت آنها پولی پرداخت نمی کنند. منابع تولید اقتصادی عبارتند از: منابع طبیعی؛ منابع انسانی؛ سرمایه مادی؛ [۵] انواع تولید 1) تولید با یک عامل متغیر برای تولید، مقادیر متفاوتی از محصول در نسبتهای متفاوت، فرض می کنیم که یک عامل متغیر وجود دارد. دوره ای که در نظر می گیریم، دوره کوتاهمدت است؛ که تمام عوامل، بهجز یکی ثابت در نظر گرفته می شود. شکل این تابع، بهصورت زیر ترسیم می شود که در آن، تولید کل با TP و تولید متوسط با AP و تولید نهایی با MP نمایش داده می شود. تولید کل عبارت از حداکثر محصول قابل حصول از هر تعداد کارگر، تولید متوسط نیروی کار، عبارت از تقسیم تولید کل بر تعداد کارگران و محصول نهایی عبارت است از محصول اضافی منتسب به افزایش کمّی در مقدار عامل متغیر؛ که با یک کارخانه ثابت بهکار گرفته می شود. محصول نهایی را غالباً با تغییر متغیر به مقدار یک واحد بهدست میآوریم. تولید نهایی ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابد و نهایتاً هنگامی که کارگر اضافه می شود، تولید کل را کاهش می دهد و مقدارش را منفی می نماید.[۶] ) تولید یکسان؛ تولید با دو یا چند عامل متغیر به تولید یکسان معروف است. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است که سطح معینی از محصول را بهدست می دهد.[ سالواتوره، دومینیک؛ اقتصاد خرد، ترجمه احمد یزدانپناه، تهران، چاپ و نشر بازرگانی، 1385، چاپ سوم، ج1، ص255 و جمعی از نویسندگان؛ مجموعه مقالات اقتصاد خرد و کلان، مترجمین احمد جعفری صمیمی وغلامعلی فرجادی، نشر دانشگاه مازندران، وثقی، 1378، چاپ اول، ص127.]
منحنیهای تولید یکسان به سه شکل L، خطی و کاب داگلاس که عموماً بهشکل محدب است، وجود دارند. در منحنی L شکل، سرمایه و نیروی کار تولید، به نسبت ثابت مصرف میشوند و فعالیت در نقطه ای بهجز رأس منحنی یکسان، ناکارآ خواهد بود، در منحنی خطی، جانشینی کامل میان عوامل تولید وجود دارد که بهمعنای ثبات نسبت جانشینی میان عوامل تولید است و در تابع کاب داگلاس، حالتی متعادل میان دو حالت افراطی خطی و L شکل بهشمار می رود. منحنی تولید یکسان برای تابع کاب-داگلاس دارای حالت متعارف محدب است[۷] تولیدکنندگان برای تولید کالاها و خدمات به عوامل تولید نیاز دارند. تهیه این عوامل، مستلزم پرداخت هزینه هایی است. این مخارج، برای صاحبان عوامل، درآمد و برای تولیدکنندگان، هزینه محسوب میشود. هزینه تولید، قیمت عوامل تولیدی است که برای ساخت و تولید کالاها و خدمات بهکار می رود[۸] انواع هزینه تولید هزینه های تولید از تنوع چشمگیری برخوردارند: 1. هزینه ثابت کل (Total Fixed Cost: TFC)؛ مؤسسات تولیدی هزینه های ثابتی دارند. هزینههای ثابت، غیرمستقیم یا عمومی، با تغییرات میزان تولیدات تغییر نمی کنند و برای حفظ عوامل ثابت تولید، بهکار می روند[۹] . هزینه فرصت (Opportunity Cost)؛ بیانگر ارزش واقعی محصول تولیدشده در صورت بهکارگیری منابع در مطلوب ترین گزینه ممکن و بالاترین ارزش تولید کالاهای دیگری که در صورت عدم تولید این کالا می توانستند با استفاده از عوامل موجود تولید شوند، است[۱۰] . هزینه نیمه متغیر (Semi Variable Cost)؛ هزینه ها تا آستانه معینی ثابت است و با افزایش ظرفیت از حد معینی، مجدداً تغییر کرده تا آستانه بعدی ثابت می ماند[۱۱] . هزینه متغیر کل (Total Variable Cost: TVC)؛ هزینه متغیر یا مستقیم، شامل کلیه هزینههای عوامل تولیدی است که مقدارشان در کوتاهمدت با افزایش یا کاهش میزان تولیدات، تغییر میکند. وقتی کالایی تولید نشود، میزان این هزینه ها برابر با صفر است. این هزینه ها دو گروه اند: الف) هزینه های متغیری که به تغییرات تولید کل وابسته اند؛ مثل مواد اولیه که متناسب با افزایش سطح تولیدات، میزان این هزینه ها نیز بالا می رود. . هزینه کل (Total Cost: TC)؛ هزینه کل، از جمع هزینه های ثابت و متغیر بهدست می آید. عدم تولید کالا، موجب برابری میزان هزینه کل با هزینه های ثابت می شود؛ در غیر این صورت، همانند هزینه های متغیر افزایش پیدا می کند. هزینه های تولید در کوتاهمدت به هزینه کل و هزینه نهایی تقسیم میشوند[۱۲] . هزینه متوسط کل (Average Total Cost: ATC)؛ هزینه متوسط از تقسیم هزینه کل بر مجموع تولیدات و یا از راه جمع متوسط هزینه های ثابت و متغیر حاصل می شود[۱۳] . هزینه ثابت متوسط (Average Fixed Cost: AFC)؛ از تقسیم هزینه ثابت کل بر مقدار تولیدات هزینه ثابت متوسط حاصل می شود. با افزایش تولیدات، میزان این هزینه ها کم می شود[۱۴] . متوسط هزینه متغیر (Average Variable Cost: AVC)؛ با تقسیم تمام هزینه های متغیر را بر مقدار تولیدات، هزینه متغیر متوسط بهدست می آید. با توجه به قانون بازدهی غیر نسبی در آغاز هزینه متغیر متوسط سیر نزولی داشته، اما با عبور از یک حداقل، افزایش پیدا می کند[۱۵] . هزینه نهایی Marginal Cost: MC))؛ در فعالیتهای تولیدی هزینه مربوط به هر واحد اضافی تولید را هزینه نهایی مینامند. این نوع هزینه ها مانند هزینه های متوسط، براساس هزینه کل یعنی از تفاوت هزینه کل در تولید قبلی و هزینه کل در تولید بعدی، بهدست می آید. در این هزینه ها، فقط هزینههای متغیّر دخالت دارند؛ بهعنوان مثال، تولید یا عدم تولید یک واحد اضافی محصول، تغییری در هزینه های ثابت ندارد. یعنی افزایش تولید در حد یک واحد، افزایش هزینه-های ثابت را بهدنبال نخواهد داشت؛ اما برای تولید یک واحد اضافی کالا، باید مواد اولیه اضافی داشته باشیم؛ که این، خود، موجب بالا رفتن هزینه متغیر میشود. منحنی هزینه نهایی ابتدا سیر نزولی داشته، سپس سیر صعودی پیدا خواهد کرد[۱۶] تولید متوسط (AP)
در رابطه با تابع تولید سه مفهوم اساسی وجود دارد که از طریق آنها اصول و قوانین فیزیکی موجود بین عوامل تولید و محصول قابل بررسی است. این مفاهیم عبارتند از: تولید کل، تولید نهائی، تولید متوسط.
تولید کل که گاهی به آن محصول کل یا تولید فیزیکی کل نیز گفته میشود، عبارت از ماکزیمم مقدار محصولی است که میتوان با هر ترکیب خاصی از نهادههای متغیر و ثابت تولید نمود.
در واقع توابع تولید کوتاهمدت، کل مقدار محصول را به مقدار نهاده متغیر ارتباط میدهند. یادآوری این نکته ضروری است که تولید کل مربوط به یک محصول است. به عبارت دیگر نمیتوان مقادیر کالاهای مختلف را با یکدیگر جمع کرد. بنابراین تولید کل فقط در ارتباط با یک محصول همگن تعریف میشود
تولید نهائی یا محصول نهائی عبارت از محصول اضافی (Extra output)، حاصل از بهکارگیری یک واحد اضافی نهاده متغیر است. به بیان دیگر تولید نهائی در هر سطحی از محصول، خالص اضافه شده به تولید کل در اثر اضافه نمودن یک واحد بیشتر نهاده متغیر است. همچنین میتوان گفت MP عبارت از تغییر در TP است که در اثر یک واحد تغییر در نهاده متغیر ایجاد میشود. البته در تمام تعاریف سایر نهادهها ثابت فرض میشود. بنابراین در تعریف MP توجه به نکات زیر از اهمیت ویژهای برخوردار است:
۱- MP در هر سطحی از محصول تعریف میشود. ۲- MP مربوط به یک نهاده متغیر (مثل نیروی کار) است. ۳- سایر نهادههای تولید ثابت هستند.
تولید یا محصول متوسط یک نهاده متغیر، مقدار محصول تولید شده به ازاء هر واحد آن نهاده در هر سطحی از محصول است. در واقع AP از تقسیم تولید کل حاصل از یکسری نهاده (اعم از ثابت و متغیر) به مقدار نهاده متغیر مورد استفاده بهدست میآید. به بیان دیگر برای محاسبه مقدار تولید متوسط یک نهاده متغیر بایستی مقدار تولید کل مربوط به نقطه موردنظر تابع تولید را بر تعداد واحدهای نهاده متغیر تقسیم نمود.
در تعریف تولید متوسط نیز توجه به نکات زیر اهمیت دارد:
۱- تولید متوسط در هر سطحی از محصول تعریف میشود. ۲- تولید متوسط مربوط به یک نهاده متغیر در تولید یک محصول خاص است. ۳- سایر نهادههای تولید ثابت فرض میشوند. [۱۷]